Anti-Naanaam
ساعت ۷ جای روز را نواخت و ما بیدار شدیم. اولین بار بود که چشم میگشودیم. جهان حرف میزد ولی ما توان شنیدن نداشتیم. سه بار خود را از سر تا پا شمردیم و با هر انگشت قدری به حقیقت نزدیکتر شدیم. کسی گفت «اینک»، ولی ما “آنجا” شنیدیم. راهی به سوی خورشید نداشتیم. نردبان
…را تا لامپ بالا کشیدیم