.الف .کلمه یعنی ترس. همیشه همان. لامپی که شکسته و لیوان استفاده میشود
.ب کلمه یعنی ترس. بالا بردن ساختاری پنجر که از لاستیک به لاستیک در .لاستیک
.پ !کلمه یعنی ترس. پستان را غده دیدن. یکی یک کیلو. کشیدن. پُک
زبان
(۱) .تو ساعتِ ساعتیت زدم تو کون تابعیت !یُخ بیندار چونگولی
(۲) .رابطهم با زبان همونه که با زن !یُخ بیندار چونگولی
(۳) !یُخ بیندار چونگولی