تردید هم از دیوار همسایه بالا میرود، ولی وقت پریدن تردید نمیکند. ترس وقتی دعوایش میشود نمیترسد. اضطراب از شنیدن خبر بد مضطرب
نمیشود… به زندگیهاشان که نگاه نمیکنیم. نگاه میکنیم به سریال
!« راز بقا »
۶۳
THE LAMA
.نشسته بود. نشستن هم نشسته بود
.چای میريخت و میخورد
.حرف نمیزد، نگاه نمیکرد؛ فقط چای میريخت
-ساعتی بعد
:نشستناش را جمع کرد و سرش را برداشت
.فردا نيامدنتان را هم بياوريد