من هر صبح مسایل بشر را با این اقلام در میان میگذارم: ۵۰ گرم پنیر یک قالب کره یک بسته نان ۲۰۰ گرم گردو
چی میخوای؟ هیچی.
من هر صبح اقلام زیر را با بشر در میان میگذارم: قلب از کار افتاده معدهی سوراخ مغز کند پای شل
چی میخوای؟ هیچی.
Fucked Up
از من اسمم میریخت. ریختن از اسمم خوشش آمد. دوست پسر دوست دختر شدند. اتاقی کرایه کردند و زندگی شروع شد. ولی زندگی مادر جندهای داشت که در اتاق بغلی زندگی میکرد و از من خوشش آمده بود و هر صبح دزدکی
.مرا میریخت و میخورد
.آنقدر ریخت و خورد که تمام شدم
حالا اتاق در ما زندگی میکند و گهگاه میآید و دست اسمم را میگیرد و به
.اتاق بغلی میبرد